- پنجشنبه ۲۱ دی ۹۶
- ۱۴:۵۴
- متشکرم دخترم... شما تنها با پدر و مادر این جا زندگی میکنین...؟!
- بله... یه خواهرم شهرستانه، یه برادرم هم خارج از کشور زندگی میکنه یه برادرم که با خونوادش توی تهرونه... اما خب گرفتار کار و زندگیه... چطور مگه؟!
- آخه تا جایی که (میلاد) برام گفته شما دانشجو هستین... اونوقت کی از پدر و مادر نگهداری میکنه...
- خودم... آقای فرحزادی... من تقریبا سه چهار ساله که به این وضعیت عادت کردم. یعنی از وقتی که برادر کوچکم هم ازدواج کرد و رفت، البته قبلشم خیلی فرق نداشت چون از شش، هفت سال پیش که پدرم سکته کرد و زمینگیر شد من و مادرم بهش رسیدگی میکردیم و بعدشم که از چهار سال پیش مامان هم دچار ناراحتی قلبی شد و یه بارم که متاسفانه تصادف کرد و از اون به بعد علی رغم عمل جراحی با عصا مجبور شد راه بره و بعضی کارهای شخصی شونو نمیتونستن انجام بدن من فقط کمک میکردم.
- داستان کوتاه
- ۷۲۳
سلام داستانک جالبی بود! ازتون دعوت می کنم آثار خودتون رو در ...