- پنجشنبه ۲۶ بهمن ۹۶
- ۰۰:۲۰
بابام عصبانی که میشه مثل این فیلما یه دفعه روزنامهای که دستشه رو مچاله میکنه و دو سه تا (بیبببببببببببببب)! میگه و بعد که ما زهره ترک شدیم که چی شده خیلی عادی تو چشممون نگاه میکنه میگه:
- مردم شانس دارن! والا شانس دارن!
فرقی هم نمیکنه که موضوع چی باشه! اگه روزنامه بنویسه که توی اندونزی یه ببر اومده سه تا کرکودیل رو خورده بابا قاطی کنه میگه مردم شانس دارن!
اگه تو آفریقا دعوا بشه بین قوم توتسی توسی و موتوموتو و شش نفر با بیل بزنن همدیگه رو به چهار قاچ مساوی تقسیم کنن باز بابا حالش گرفته بشه دو سه تا حرف بیب دار میزنه و میگه مردم شانس دارن! مامانم چیزی ازش نپرسید. همه مون میدونستیم باز یه چیزی در مورد یارانه خونده فیوزش پریده! حالا وسط این اوضاع بحرانی «مونا» خواست خودشو لوس کنه گفت:
- بابایی! اگه من بمیرم چیکار میکنی؟!
- داستان کوتاه
- ۴۶۷
سلام داستانک جالبی بود! ازتون دعوت می کنم آثار خودتون رو در ...