- سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۹۷
- ۰۹:۰۴
از وقتی که به خاطر دارم خانواده مادرم و خالهام باهم مشکل داشتند. بیشتر مشکل و دعوای آنها هم بر سر اختلاف فرهنگ و نگاه مادرم با خالهام بود که البته در این بین، شوهر خالهام عامل شدت گرفتن این اختلاف بود.
مادر من مرجان با خالهام مریم دو قطب متفاوت بودند. مادر من اهل درس و تحصیل و زندگی آرام بود و خاله مریم اهل جنجال و هیاهو و دردسر. این مهم و نوع طرز فکر در انتخاب همسرشان هم ادامه یافت و مادرم با پدرم که یک کارمند تحصیل کرده و با آبرو بود ازدواج کرد و خاله مریم با مردی شر و پر دردسر به نام نیما...
- داستان کوتاه
- ۴۲۸
سلام داستانک جالبی بود! ازتون دعوت می کنم آثار خودتون رو در ...