- دوشنبه ۵ شهریور ۹۷
- ۱۸:۱۴
- این کارو با خانوادهات نکن «سهیل»...
این جملهای بود که بارها و بارها به همسرم میگفتم، اما گوشش بدهکار این حرفها نبود که نبود!
من و سهیل، سالها پیش با هم ازدواج کردیم و صاحب سه فرزند شدیم. دو پسر و یک دختر.
پدر همسرم بعد از طی کردن یک ماه بیماری سخت از میان ما رفت و قبل از فوتش اختیار تمام اموال رو به تنها پسرش و البته فرزند ارشدش که همسر من بود واگذار کرد تا بعد از فوتش به طور مساوی بین اعضای خانوادهاش تقسیم کند، اما متاسفانه سهیل برخلاف تصوری که همه ما داشتیم بعد از فوت پدرش رنگ عوض کرد و انصاف رو زیر پا گذاشت! سهیل امانتدار خوبی نبود و درست بعد از مراسم چهلم پدرش به این موضوع پی بردیم. سهیل نه تنها حرمت مادرش رو نگه نداشت بلکه حق دو خواهر کوچکتر از خودش که یکی از اونها ازدواج کرده بود و وضع مالی چنان خوبی نداشت رو هم خورد. باورم نمیشد مردی که همه به اسمش قسم میخوردن چه طور تونسته بود اینقدر بیمرام بشه و حرمت خانوادهاش رو نگه نداره! اونم به خاطر مال بیارزش دنیا!
- داستان کوتاه
- ۳۴۷
سلام داستانک جالبی بود! ازتون دعوت می کنم آثار خودتون رو در ...